چاقی به عنوان یک تهدید مهم برای سلامت عمومی مردم، در سراسر جهان است. سازمان بهداشت جهانی اضافه وزن را به عنوان شاخص توده بدنی از 25.0 تا 29.9 کیلوگرم در مترمربع و چاقی را به عنوان شاخص توده بدنی 30 یا بیشتر تعریف می کند. مشکلاتی، از جمله دیابت، بیماری های قلبی عروقی، آرتروز و سرطان با چاقی همراه است. علاوه بر این، افراد دارای اضافه وزن و چاق نسبت به همسالان با وزن طبیعی انواع مختلفی از اختلالات روان پزشکی دارند.
ارتباط چاقی با اختلالات خلقی و اضطرابی
مطالعات اپیدمیولوژیک ارتباط مثبت بین BMI و اختلالات خلقی را بیان می کند. افراد چاق 1.5 برابر بيشتر از افراد با وزن طبيعي احتمال بروز اختلال خلقي و افراد بسیار چاق دو برابر احتمال اختلالات خلقی را در طول عمر خود داشتند. میزان اختلال اضطراب نهتنها در افراد چاق و بسیار چاق بلکه در افرادی که وزن متوسط داشتند، بین 1.19-2.60 درصد افزایش یافته است. شیوع اختلال اضطراب فراگیر، اختلال هراس بدون آگورافوبیا و هراس خاص در بین افراد دارای اضافه وزن و چاق مشاهده شده است.
در یک مطالعه چاقی در مورد اختلالات خلقی و اضطرابی در زنان و مردان، نشان داد که در زنان مشکلات خلق و خوی و اضطراب افزایش بیشتری دارد. همچنین، مطالعات دیگر نشان داده اند که چاقی مربوط به افسردگی در زنان است؛ اما در آقایان نیست. حتی شواهدی وجود دارد که اضافه وزن و چاقی ممکن است با احتمال کمتری از تلاش به خودکشی در میان مردان همراه است؛ اما در زنان این احتمال بیشتر است.
نگرانی درباره بررسی و ارزیابی بر اساس وزن، ممکن است باعث اضطراب اجتماعی در زنان دارای اضافه وزن و چاقی شود. در حقیقت، زنان دارای اضافه وزن و چاق در معرض خطر بیشتری برای هراس اجتماعی هستند؛ اما احتمال بروز هراس اجتماعی در بین مردان وجود ندارد.
اختلالات روحی و اضطرابی همراه با نداشتن تغذیه سالم یا ورزش منظم می تواند منجر به افزایش وزن شود. اگرچه پرخوری در پاسخ به استرس، بین افراد متفاوت است؛ اما غذا خوردن ممکن است اثر ضد اضطراب داشته باشد. زنان در پاسخ به احساسات منفی احتمال بیشتری از پرخوری نسبت به مردان دارند و همچنین احتمالاً بیشتر از مردان در معرض افزایش اشتها به عنوان نشانه افسردگی هستند.
ارتباط بین چاقی و خلق و خو و اختلالات اضطرابی ممکن است از اثرات استرس در محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) ناشی شود که با آزادسازی کورتیزول و سایر هورمونهایی که تعدیل فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک را نشان می دهند، به استرس پاسخ می دهد. در شرایط استرس مزمن، فعالیت محور HPA یا آدرنال کم می شود، حالتی که در افسردگی و اختلالات اضطرابی و همچنین در چاقی نقش داشته است. مطالعات آینده می تواند بیشتر جهت روابط بین چاقی و اختلالات عاطفی را روشن کند.
BMI خود را اینجا اندازه بگیرید!!!
ارتباط با سایر اختلالات روانپزشکی
چاقی با چندین اختلال شخصیت همراه است.
- اختلالات شخصیتی ضد اجتماعی، دوری كننده، وسواس، پارانوئید و اسکیزوئید در بین افراد چاق شایعتر از افراد با وزن معمولی است.
- چاقی شدید با احتمال بیشتر اختلال شخصیت وابسته همراه است.
- اختلال شخصیت ضد اجتماعی (ASPD) بهطور قابل توجهی با BMI زنان ارتباط دارد.
- چاقی با بالا رفتن میزان اختلال نقص توجه یا بیش فعالی (ADHD) همراه بوده است. کودک مبتلا به ADHD و سایر اختلالات رفتاری مخرب، نسبت به همسالان خود که اختلالات رفتاری ندارند، دارای وزن سنگینتری هستند و احتمالاً در بزرگسالی اضافه وزن دارند. همچنین تحریکپذیری مرتبط با ADHD ممکن است در پرخوری و چاقی نقش داشته باشد.
- اسکیزوفرنی با چاقی همراه نیست. بااینحال، درمان با داروهای ضد جنون بهویژه الانزاپین و کلوزاپین می تواند به افزایش وزن قابلتوجهی در برخی از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی منجر شود.
در کل، دادههای جمعآوریشده در مورد چاقی و اختلالات روانپزشکی نشان می دهد که افراد چاق علاوه بر مشکلات سلامت جسمی که غالباً با چاقی همراه هستند، ممکن است با انواع مشکلات سلامت روان نیز روبرو شوند.
درمان رفتاری در برابر چاقی
با توجه به شیوع روزافزون اضافه وزن و چاقی در بیشتر مردم و شیوع چاقی در افراد دارای انواع اختلالات روانپزشکی، روانپزشکان اغلب با بیمارانی که دارای اضافه وزن یا چاقی هستند روبرو می شوند که اختلالات رفتاری دارند. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد اکثر پزشکان ازجمله روانپزشکان آموزش کافی را برای مشاوره بیماران در مورد چاقی و گزینههای درمانی دریافت نکردهاند.
درمانهای رفتاری برای چاقی به طور کلی شامل 3 مولفه است:
- تغییر رژیم غذایی
- افزایش فعالیت بدنی
- تکنیکهای رفتاردرمانی مانند هدف گذاری، خود نظارت، کنترل محرک و جلوگیری از رفتار غلط
علاوه بر کاهش وزن، هدف از مداخلات رفتاری، ایجاد تغییرات در شیوه زندگی است؛ که احتمال کاهش وزن را افزایش می دهد. یک برنامه کاهش وزن رفتاری معمولی شامل 12 تا 16 درس است که استراتژیهای خاصی را شامل می شود، از جمله نوشتن میزان غذای روزانه و کالری دریافتی، اجتناب از محرکهای خوردن ناسالم، افزایش فعالیت بدنی، استفاده از حمایت روانپزشک و خانوادگی و اصلاح افکار و احساسات که باعث کاهش وزن می شود. مراجعه به مشاوره و روانپزشک، بهطورکلی منجر به کاهش وزن در حدود 8٪ تا 10٪ از وزن اولیه بدن میشود.
تاثیر اختلالات روانپزشکی در درمان چاقی
بیماران دارای چاقی و مشکلات رفتاری ممکن است در پیروی از توصیههای درمانی برای کاهش وزن، مشکل داشته باشند. افسردگی یا اضطراب ممکن است در توانایی اتخاذ رفتارهای جدید، خصوصاً رفتارهایی که نیاز به تلاش دارند مانند تهیه وعدههای غذایی سالمتر یا ورزش کردن، اختلال ایجاد می کند. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد بیمارانی که اختلال افسردگی اساسی دارند و وزن خود را مدیریت می کنند، نسبت به همتایان خود که افسردگی ندارند، کاهش وزن بیشتری دارند.
بیمارانی که با اضافه وزن و چاقی می جنگند ممکن است تمایلی به مصرف داروهایی نداشته باشند که بیشتر باعث افزایش وزن آنها می شوند و در صورت افزایش وزن ممکن است درمان را قطع کنند. حساس بودن به این نگرانیها می تواند به روانپزشکان کمک کند که چالشها و موانع پیشگیری از درمان و شرایط روانی را پیشبینی کنند.
درمان بیماران چاق با اختلالات روانپزشکی
- ارزیابی رفتاری از بیماران چاق می تواند شرایط روانی را که ممکن است در درمان مداخله کند، شناسایی کند. کارشناسان توصیه می کنند قبل از شروع درمان بیماران برای کاهش وزن، ابتدا افسردگی را درمان کنند، اگرچه شواهدی نیز وجود دارد که نشان می دهد درمان موفق چاقی می تواند منجر به بهبود چشمگیر در خلقوخو شود.
- ورزش می تواند خلقوخو را بهبود بخشد و یک مولفه اساسی و موفقیتآمیز در کاهش وزن است. بنابراین،
ورزش در طول درمان افسردگی می تواند به بهبود بیماران قبل از شروع برنامه کاهش وزن کمک کند.
- بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی ممکن است از احساسات جسمی که در طول ورزش تجربه می کنند نگران شوند. بسیاری از افراد نیاز به افزایش تدریجی شدت ورزش دارند تا بدانند ضربان قلب و تنفس پس از ورزش، به حالت عادی بر می گردد.
- بیماران مضطرب نیز ممکن است برای غلبه بر اجتناب از رفتارهایی که باعث اضطراب می شوند، مانند وزن خود و یا مصرف مواد غذایی، نیاز به تشویق و حتی قرار گرفتن در معرض کمک تدریجی داشته باشند.
نگرانی در مورد افزایش شیوع و اثرات منفی سلامت چاقی همچنان رو به رشد است. درک بیشتر از آمیزش روانشناختی ممکن است توسعه مداخلات مؤثرتر پیشگیری و درمانی را تسهیل کند.
کلام آخر
این نتایج نشان می دهد که یک رویکرد تیمی برای مقابله با افسردگی و چاقی می تواند بهترین گزینه باشد. پزشک شما می تواند به بیمار کمک کند که کاهش وزن سالمی داشته باشد. درعینحال، یک روانشناس یا روانپزشک می تواند در مقابله با احساس افسردگی به شما کمک کند و با استرس، اضطراب یا سایر محرکهایی که منجر به افسردگی و چاقی شما می شود مقابله کنید. سرانجام، ممکن است نیاز به استفاده از داروهای ضدافسردگی داشته باشید.